بله دیگهههههههههههههههههههههههههههه
دیدم هیچ سر و صدایی از آتاناز نیست فهمیدم که بازم یه شیطونی دیگه ولی اصلا به فکرمم نمی رسید که رفته باشه رو میز کامپیوتر. با شجاعت تمام از صندلی رفته بود بالا و با کیبورد کامپیوتر بازی می کرد .از ترس بدنم می لرزید ...
نویسنده :
مامان
20:28